بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد
در انتظار ظهورت دلم شکیبا شد
تمام دفترعمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد
چه جمعه ها که گذشت و نیآمدی آخر
دعای منتظرانت حدیث شبها شد
چکیده قطره اشکی زدیدگان زان پس
فضای سبز نیایش پر از تمنا شد
حصار یأس چه زیبا شکست با یادت
ولی چگونه بگویم که عقده ها وا شد
هنوز مانده به دل آرزوی دیدارت
بیا بیا که بهارم خزان غمها شد