به راستی عید حقیقی چه روزی است ؟
ریشه واژه عید از عود مىباشد و آن به معناى برگشتن و برگشت دادن است، تغییر انسان و گردیدن خودمان از حالتى به حالت دیگر را " عید " مىگویند .
در تعالیم اسلامی عید روزی است که در آن سود و منفعتی به دست بیاید ؛ هم چنین عید روزی است که در آن نماز ویژهای برگزار کنند یا خلق از ماتم به شادمانی حرکت کنند یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد .
امام خمینی (ره):
" عید براى ما یک معنى دارد و براى ابراهیم خلیل(علیه السلام) و براى پیامبران دیگر(علیه السلام) یک معناى دیگر دارد . آنها " عیدی " که مىگیرند " عید لقاءالله است. "
حضرت علی(علیه السلام) در نهجالبلاغه مىفرمایند:
« کل یوم لایعصى الله فیه فهوم یوم عید: هر روزى که آن روز را از نور اطاعت حق تعالى روشن سازى و خواست خداى بزرگ و فرمان او را بر خویشتن حاکم سازى و در آن روز معصیت خداوندبارىتعالى انجام نشود ، آن روز " عید " است.» (نهج البلاغه ، حکمت ????) ؛ چرا که روح آلوده نشده و در نتیجه شادابى و طراوت ریشه دار است. نه تصنعى و ظاهرى که متأسفانه امروزه رسم بر این شده که برخى با درون آلوده و روح فاسد شده، با تبسّم و لبخند ظاهرى مى خواهند اظهار شادى و نشاط نمایند» به طوری که در روایتی از امام زین العابدین(علیه السلام)می خوانیم که می فرمایند : « مبادا کارى کنید که چهره ظاهرى شما زیبا و عمل شما زشت باشد .»
پیروزی غریزه بر وظیفه
آرى عید روزى است که وظیفه بر غریزه پیروز شده است. حیوان غریزه دارد و فرشته وظیفه ؛ انسان هم غریزه دارد و هم وظیفه و انسان سعادتمند آن کسى است که وظیفه را فداى غریزه نکرد.
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینی(ره) در مورد عید مىفرمایند: " عید براى ما یک معنى دارد و براى ابراهیم خلیل(علیه السلام) و براى پیامبران دیگر(علیه السلام) یک معناى دیگر دارد . آنها " عیدی " که مىگیرند " عید لقاءالله است. "
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست خوبم
عید نوروز را به شما وخانواده محترم تبریک وتهنیت عرض می کنم سالی پر از مهرومحبت رزق حلال مادی ومعنوی برایتان آرزومندم
البته نتوانستم در این وبلاگ فعالیتی درخور داشته باشم ..امیدوارم در این سال جدید بتوانم با برنامه ریزی بهتر اینجارا مفید نمایم
التماس دعا
آیت الله حجت هاشمی خراسانی(حضرت استاد حفظه الله) | ||
|
شرح حال خودشان را در کتابی با نام مراه الحجه (شرح حال حجت هاشمی واساتید)به رشته تحریر در آوردند
استاد در سالهای اخیر کرسی تدریس را جمع نموده به سیر وسلوک پرداخته حیف که نتونستیم از محضرشان
فیض ببریم ..از سرودهای استاد
می فرمایند آنچه ما نمایش می دهیم نمایش جمال وجلال خدائند است ومن هیچم واز هیچ هیچ تر گمان بد نرود که گفتم
از عکس من بخوان تو ضمیر من در عکس بین تو بدر منیر من
باچشم عقل چوننگری رویم فهمی تونفس وذات خبیر من
باب چهارم در تواضع
حکایت امیرالمومنین علی (ع) و سیرت پاک او
کسی مشکلی برد پیش علی
مگر مشکلش را کند منجلی
امیر عدو بند مشکل گشای
جوابش بگفت از سر علم و رای
شنیدم که شخصی در آن انجمن
بگفتا چنین نیست یا باالحسن
نرنجید از او حیدر نامجوی
بگفت ارتو دانی از این به بگوی
بگفت آنچه دانست و بایسته گفت
به گل چشمه? خور نشاید نهفت
پسندید از او شاه مردان جواب
که من بر خطا بودم او بر صواب
به از من سخن گفت و دانا یکی است
که بالاتر از علم او علم نیست
گر امروز بودی خداوند جاه
نکردی خود از کبر در وی نگاه
بدر کردی از بارگه حاجبش
فرو کوفتندی به ناواجبش
که من بعد بی آبرویی مکن
ادب نیست پیش بزرگان سخن
یکی را که پندار در سر بود
مپندار هرگز که حق بشنود
ز عملش ملال آید از وعظ ننگ
شقایق به باران نروید ز سنگ
گرت در دریای فضل است خیز
به تذکیر در پای درویش ریز
نبینی که از خاک افتاده خوار
بروید گل و بشکفد نوبهار
مریز ای حکیم آستینهای در
چو میبینی از خویشتن خواجه پر
به چشم کسان در نیاید کسی
که از خود بزرگی نماید بسی
مگو تا بگویند شکرت هزار
چو خود گفتی از کس توقع مدار
سعدی
بوستان